آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
انتخابات در اسرائیل
پس از جنگ غزه که بالاخره با کشتار بیش از هزار و چهارصد فلسطینی و سیزده اسرائیلی به پایان رسید، این سرزمین ها در آرامشی نسبی به سر بردند تا انتخابات اسرائیل برگزار شود. یکی از دلایل عمده حمله به غزه برای توقف موشک اندازی گروه های فلسطینی مخالف صلح، نگرانی احزاب میانه روتری نظیر کادیما و کارگر از شکست سنگین در انتخابات بود. آن ها با برانگیختن این جنگ می خواستند به شهروندان اسرائیلی نشان دهند که جایی که پای امنیت اسرائیل در میان باشد، آن ها حتی از نتانیاهو و حزب لیکود هم سخت گیرتر هستند. علی رغم آن که محبوبیت کادیما پس از جنگ بهبود نسبی یافت، اما نتایج انتخابات اسرائیل حکایت از گردش عمیق آرای اسرائیلیان به راست افراطی داشت. حزب کارگر که زمانی تنها حزب قدرتمند اسرائیل بود، در این انتخابات با دستیابی به 13 کرسی حتی در برابر حزب کوچکی نظیر اسرائیل بیتنو که 15 کرسی پارلمان را به دست آورده است، شکست خورد. در این میان، نباید از یاد برد که حزب کادیما نیز توسط آریل شارون تاسیس شد، فردی که افراطی ترین نخست وزیر تاریخ اسرائیل بوده است و به نظر نگارنده کادیما را در بهترین حالت در راست میانه می توان طبقه بندی کرد.
بدین ترتیب، نتایج انتخابات اسرائیل حاکی از شکست سنگین هواداران صلح است. همان طور که در اساسنامه حماس از نابودی اسرائیل و حمله به یهودیان سخن رفته است، در اساسنامه برخی از احزاب راستی که پیروز انتخابات اسرائیل بودند، عقاید نژادپرستانه ای علیه اعراب دیده می شود. به هر حال، احزاب راست گرای اسرائیل به رهبری لیکود توانستند ائتلاف 61 نفری در پارلمان را به دست آوردند و در نتیجه بنیامین نتانیاهو به نخست وزیری اسرائیل برگزیده شد. دولتی که در آن علاوه بر خود نتانیاهو، آویگدر لیبرمن، رهبر حزب اسرائیل بیتنو نفر دوم محسوب می شود. از یاد نبریم که لیبرمن از هواداران سرسخت حمله نظامی به تاسیسات هسته ای ایران بوده و دیپلماسی را ابزاری ناکارا در برخورد با تهران می داند. لیبرمن که طبق اسناد تازه منتشر شده زمانی در سازمان های افراطی مسلح صهیونیستی عضویت داشته، از مخالفان سرسخت مذاکرات صلح با اعراب نیز محسوب می شود.
بنیامین نتانیاهو پیش از برگزیده شدن به نخست وزیری، به شدت از آغاز مذاکرات صلح فلسطین و اسرائیل انتقاد کرده بود. او از مخالفین تشکیل کشور مستقل فلسطینی هم محسوب شده و خواهان سرعت بخشیدن به گسترش شهرک های یهودی نشین در کرانه باختری رود اردن است. همین مساله سبب نگرانی جهانی از روی کار آمدن لیکود شده است. در صورتی که جهان بخواهد برخورد منصفانه ای داشته باشد، ضرورت دارد تا دولت لیکود با محدودیت های دیپلماتیکی نظیر آن چه حماس با آن مواجه است، مواجه شود. این امر پیش از این در زمان نخست وزیری اسحاق شامیر در سال های 1986 تا 1992 نیز رخ داد. اسحاق شامیر نیز از مخالفین سرسخت صلح با اعراب بود. اما دولت بوش پدر به دلیل شرایط منطقه ای و جهانی آن زمان، تلاش بسیاری می کرد تا سازمان آزادی بخش فلسطین را به پای مذاکره با اسرائیل بکشاند. در نتیجه فشارهای دیپلماتیک علیه شامیر شدت یافت تا اینکه وی مجبور شد در 1991 با کنفرانس صلح مادرید موافقت کند و این سرآغاز مذاکراتی شد که تا امروز بی نتیجه مانده است.
در مجموع جهان تا کنون واکنش مثبتی به ورود نتانیاهو نشان نداده است و به همین دلیل وی تلاش می کند تا کادیما را نیز به ائتلاف خود وارد کند، بلکه از فشارهای دیپلماتیک کاسته شود. به هر روی، تا آن جایی که به صلح مربوط می شود، هیچ کدام از احزاب اسرائیلی چندان پایبند محسوب نمی شوند. همه آن ها به خوبی می دانند که چاره صلح خروج کامل از مناطق اشغالی 1967 و موافقت با تشکیل کشور مستقل فلسطینی، برچیدن دیوار حائل و توقف گسترش شهرک های یهودی نشین است. هیچ کدام از این شرایط توسط هیچ دولتی در اسرائیل به طور جدی دنبال نشده است، در نتیجه تا آن جا که به صلح فلسطینیان و اعراب مربوط می شود، نتیجه انتخابات اسرائیل چیزی را تغییر نخواهد داد، چرا که اساسا سال هاست پس از ترور اسحاق رابین، چیزی به نام مذاکرات صلح معنای بیروی نداشته است. با این حال، می توان به این امیدوار بود که سیاست های افراطی دولت نتانیاهو سبب شدت یافتن فشارهای دیپلماتیک به اسرائیل شده و صلح را گامی به پیش برد. از یاد نبریم که پایدارترین پیمان صلح اعراب و اسرائیل در زمان حاکمیت مناخیم بگین از حزب لیکود، میان مصر و اسرائیل امضا شد. در هر حال، مواضع نتانیاهو در برابر ایران و برنامه هسته ای تهران بسیار جای نگرانی دارد. وی در نخستین سخنان خود پس از انتخاب به نخست وزیری، ایران را تهدید اصلی علیه موجودیت اسرائیل نامید. سخنی که چند روز پیش از آن نیز توسط ارزیابی وزارت دفاع اسرائیل بیان شده بود. شرایط چنان نشان می دهد 30 سال پس از انقلاب ایران که زنگ خطر را برای اسرائیل به صدا درآورد، امروز دو کشور می روند که به طور جدی در برابر یکدیگر قرار گیرند. برخوردی که دو راه بیشتر پیش رو ندارد، جنگ یا به رسمیت شناختن قدرت ایران در منطقه از سوی اسرائیل و قرار دادن مساله خاورمیانه و سرنوشت اسرائیل در «معامله بزرگ» ایران و ایالات متحده.