آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
satisfaction

ما هم گاهی از چه آهنگایی خوشمون می یادها :))

Amy Winehouse Back to Black (امی واین هاس)

از آلبوم ری هاب این آهنگ منو یاد کلاسیک های 50 و 60 می ندازه.

Lara Fabian - Caruso

یکی از اون آهنگای پراحساس که من خیلی دوست دارم. تقدیم به مامان گلم

اروند جز جدایی ناپذیر خاک ایران

جلال طالبانی که سال ها در ایران به سر برده بود و از پول مردم ایران تپل شده بود، دهان کثیفش را باز کرده و چیزهایی گفته که یک دولت قوی ایرانی می بایست ضمن قطع سریع روابط با عراق خواهان عذرخواهی رسمی این فرد از مردم و دولت ایران شده و حتی آرایش قوی نظامی ایران را در سواحل اروند برقرار کند. آری! طالبانی دیروز حرفی زد که صدام در سال 1980 زده بود و ادعا کرد که اروند کاملا متعلق به عراق هست. کسی هم نیست بگوید کشوری که تاریخ استقلالش به 100 سال نمی رسد در خاورمیانه غلط اضافی نکند. حال باز هم بگویید دشمن اصلی ایران در منطقه اعراب نیستند. من ضمن اینکه نژاد پرستی علیه اعراب را رد می کنم اما به هر حال ما با این ها مشکل تاریخی داریم. افسوس که جمهوری اسلامی و حتی بسیاری از گروه های اپوزیسیون مذهبی در تشخیص دشمن منطقه ای ایران چقدر به خطا هستند.
این روزها همه دارند از بی کفایتی دستگاه اجرایی کشور سواستفاده می کنند، حتی کشوری که هنوز نتوانسته روی پای خودش بایستد و پس از 4 سال هنوز در اشغال ایالات متحده هست. آقای طالبانی در شرایطی این حرف را می زند که بی کفایتی دولت عراق تا آن جاست که شمال عراق شبیه چراگاه ارتش ترکیه شده است بدون آن که اندک مقاومتی صورت گیرد.
به هر حال ما دومیلیون کشته، هشت سال جنگ و هزاران میلیارد دلار خسارت نداده ایم که امروز دوباره سر خانه اول بازگردیم، دولت ایران باید واکنش محکمی به این تهدید علیه منافع ملی ایران نشان دهد.
حالا برای این که یک عصبانیت بخوابه یک ویدیو از فرانک سیناترا نگاه کنید.

برای امیرانتظام
« در اقامت طولانی خود در زندان بارها و بارها با انسان هايی مواجه شدم که سرافرازانه مرگ شرافتمندانه را به بودن به هر جهت ترجيح داده و هنر چگونه زيستن را به من آموختند. من آموختم که درد و رنج ناشی از دوری، و ايستادگی در مقابل رفتارهای توهين آميز و شکنجه زندان بانان بخشی از هزينه هايی است که برای حفظ ارزش های انسانی بايد آن را پرداخت»
بارها و بارها خواندم جملات عباس امیرانتظام را از پس 28 سال مقاومت پایدار در برابر استبداد. این روزها مسیر تاریخ سرزمین من روندی دیگر آغاز کرده است. اندک اندک نورسته ها و تازه به دوران رسیده های بازمانده دوران اصلاحات که افشاری نماد بارزشان هست کنار می روند و چهره مبارزان راستین ایران بارز می شود. در حالی که در دوره اصلاحات یک عده بچه سردمدار شده بودند، یک عده که حتی از پاس کردن یک درس خود ناتوان بودند اما در ادعا بسیار، امروز دوباره خونی تازه در رگ ها جاری شدن آغاز کرده است. یادم می آید که چند سال پیش موسسه ای می خواست به امیرانتظام جایزه ای دهد و او با سربلندی ضمن احترام به آن موسسه گفت کشورم را ترک نمی کنم چرا که ممکن است دیگر نتوانم برگردم. حالا این را مقایسه کنید با گنجی که با هیاهوی رسانه های اصلاح طلب (خشونت طلبان دهه 60) به عنوان مقاوم شناخته می شد. مقاوم پایدار کیست؟ کسی که از روز اول در برابر هر انحرافی ایستاد و ضمن آن که بر اصول خود ایستاد ره به خارج نپیمود یا این جوانان تازه به دوران رسیده ای که پس از یک دوره کوتاه بازداشت و اعتراف به هر چیزی که بازجویان می خواستند له له مصاحبه با این و آن و این جایزه و آن جایزه را می زنند.
زمانی مصلحت این بود که این چیزها گفته نشود ولی الان وقت مرزبندی است. یا این طرف یا آن طرف. مسیر مشخص است به قول امیرانتظام ماندن در جنبش ملی مدنی یا افتادن در زباله دان تاریخ. آخر خجالت هم خوب چیزی هست آقای گنجی. شما در دهه 60 می دانستید در نهادهایی مثل سپاه چه می گذرد، چطور همکاری کردید. نه عزیزان ببخشید و غلط کردم نشد جواب. باشد اگر واقعا آدم شده اید پس بروید پشت سر مبارزین ملی بایستید نه اینکه ادا و اطوار رهبران را در بیاورید و یک عده بچه و وبلاگ نویس بی تجربه را هم دنبال خودتان راه بیندازید.
خوب به هر روی از این نوشته امیرانتظام بسی بهره بردم و آموختم که نماد زنده مقاومت است و آزادگی. شاید ما نیز یاد بگیریم و بر توان خود بایستیم نه برای تحصیل در خارج و اقامت را آن حاضر به همکاری با موسساتی که علیه کشورما فعالیت می کنند. من می دانم که بسیاری از دوستان از این نوشته ناراحت می شوند، اما حقیقت را نمی شود بیش از حدی فدای مصلحت کرد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
زیدآبادی مطلب جالبی درباره ضرورت تغییر در ملی گرایی منفی ایرانی و تبدیل آن به ملی گرایی مثبت بود آورده است. برای من هم جالب است افرادی که این چنین از غرب ستیزی جکومت نالانند که به نظر من این غرب ستیزی هم فقط شعار است، چگونه خود عرب ستیز و روس ستیز هستند؟!!!
علی رغم اختلاف دیدگاه هایی که با احمد داشته و دارم اما واقعا او هم یکی از افرادی بود که هر وقت زندان بود مقاومت بی نظیری از خودش نشان می داد و صد البته مثل بعضی ها شارلاتان بازی هم نمی کرد. البته شارلاتان بازی خاص جوانان بلوز به روی شلوار انداز دهه 60 و روشنفکر امروز!!!! است. کاریش هم نمی شه کرد.
ارتش سری و جنبش ملی مقاومت دانشجویی
این روزها سرزمین من، دانشجویان عزیز باهوش و توانای آن دیار پیر جنب و خروشی دوباره آغاز کرده اند. بگذار قوچانی ها، زیدآبادی ها و سایر راست های مدرن عزیز پیر احمدآباد را پوپولیست بخوانند، اما هنوز هم این روح اوست که در رگ های جنبش دانشجویی ایران روان است. بچه ها می گفتند بیش از هر چیز عکس های بازرگان و مصدق در دست ها بوده است. روزگارتان خوش باد نسل نوین سرزمین من. نسل خوش اندیش نه آن نسلی که روزگاری کرباسچی را امیرکبیر ایران خواند و برایش در همین دانشگاه تهران مراسم گرفت و امروز صبح و شبش در صدای آمریکا و در توجیه دخالت نظامی یا غیرنظامی خارجی می گذرد. شما امروز در دانشگاه تهران در علم و صنعت عزیزم نشان از رویش نوین مقاومت و نه اربده سرایی و هوچی گری دادید. آنان که روزگاری سخن می چیدند از دیگران، همان آقای دموکراتی که عشقش شده از این و آن جایزه گرفتن و تو گویی خود خجالت نمی کشد که چه بسیارانی در این سال ها رنج کشیده اند چون عباس امیرانتظام و هیچ گاه برای دریافت این جایزه ها به این جا و آن جا نرفتند. امروز برایم روشن شد که پای محکم اگرچه هویدا نیست اما جای پایی عمیق دارد. امروز در جنبش مقاومت دانشجویی ایران نه کسی یادی از گنجی کرد و نه سایر سخن سرایان عصر اصلاحات. سخن از صف شکنانی بود که تابوی زندان را شکسته اند دلیرانه می ایستند. آری! امروز باردیگر این مبارزه ملی بود که پیروز شد. آقای گنجی که قوره نخورده مویز شده ای، آن روز که قلم برداشتی و برانتقاد آن پیرمرد عزیز سخن سراییدی و نفی استقلال کردی هیچ نگفتم وصبر کردم تا موقعی مناسب. تو عاجزانه پی این و آن باش تا شاید آمریکا یک بیانیه علیه بازداشت های اخیر بدهد که نداد. که با گزارش جدید اطلاعاتی اش دارد راه را هم هرچه بیشتر به نزدیکی به دولت ایران می گشاید. اما جوانان نوین ایران راهی دگر گزیدند. من با بسیارانی از آن ها هم عقیده نیستم اما در یک چیز مشترکیم ما می دانیم که برای آزادی تنها خودمان شرط لازم و کافی هستیم.
از امروز دیدن سریال ارتش سری که نمایان گر مقاومت علیه نازیسم است را شروع کردم، دوباره. باشد که تجریه مقاومت جهانیان در شکوفایی مبارزه ملی ایرانیان استفاده کنیم. همان طور که مصدق و همراهانش از مقاومت فرانسه درس ها گرفته بودند.