آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
برای امیرانتظام
« در اقامت طولانی خود در زندان بارها و بارها با انسان هايی مواجه شدم که سرافرازانه مرگ شرافتمندانه را به بودن به هر جهت ترجيح داده و هنر چگونه زيستن را به من آموختند. من آموختم که درد و رنج ناشی از دوری، و ايستادگی در مقابل رفتارهای توهين آميز و شکنجه زندان بانان بخشی از هزينه هايی است که برای حفظ ارزش های انسانی بايد آن را پرداخت»
بارها و بارها خواندم جملات عباس امیرانتظام را از پس 28 سال مقاومت پایدار در برابر استبداد. این روزها مسیر تاریخ سرزمین من روندی دیگر آغاز کرده است. اندک اندک نورسته ها و تازه به دوران رسیده های بازمانده دوران اصلاحات که افشاری نماد بارزشان هست کنار می روند و چهره مبارزان راستین ایران بارز می شود. در حالی که در دوره اصلاحات یک عده بچه سردمدار شده بودند، یک عده که حتی از پاس کردن یک درس خود ناتوان بودند اما در ادعا بسیار، امروز دوباره خونی تازه در رگ ها جاری شدن آغاز کرده است. یادم می آید که چند سال پیش موسسه ای می خواست به امیرانتظام جایزه ای دهد و او با سربلندی ضمن احترام به آن موسسه گفت کشورم را ترک نمی کنم چرا که ممکن است دیگر نتوانم برگردم. حالا این را مقایسه کنید با گنجی که با هیاهوی رسانه های اصلاح طلب (خشونت طلبان دهه 60) به عنوان مقاوم شناخته می شد. مقاوم پایدار کیست؟ کسی که از روز اول در برابر هر انحرافی ایستاد و ضمن آن که بر اصول خود ایستاد ره به خارج نپیمود یا این جوانان تازه به دوران رسیده ای که پس از یک دوره کوتاه بازداشت و اعتراف به هر چیزی که بازجویان می خواستند له له مصاحبه با این و آن و این جایزه و آن جایزه را می زنند.
زمانی مصلحت این بود که این چیزها گفته نشود ولی الان وقت مرزبندی است. یا این طرف یا آن طرف. مسیر مشخص است به قول امیرانتظام ماندن در جنبش ملی مدنی یا افتادن در زباله دان تاریخ. آخر خجالت هم خوب چیزی هست آقای گنجی. شما در دهه 60 می دانستید در نهادهایی مثل سپاه چه می گذرد، چطور همکاری کردید. نه عزیزان ببخشید و غلط کردم نشد جواب. باشد اگر واقعا آدم شده اید پس بروید پشت سر مبارزین ملی بایستید نه اینکه ادا و اطوار رهبران را در بیاورید و یک عده بچه و وبلاگ نویس بی تجربه را هم دنبال خودتان راه بیندازید.
خوب به هر روی از این نوشته امیرانتظام بسی بهره بردم و آموختم که نماد زنده مقاومت است و آزادگی. شاید ما نیز یاد بگیریم و بر توان خود بایستیم نه برای تحصیل در خارج و اقامت را آن حاضر به همکاری با موسساتی که علیه کشورما فعالیت می کنند. من می دانم که بسیاری از دوستان از این نوشته ناراحت می شوند، اما حقیقت را نمی شود بیش از حدی فدای مصلحت کرد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
زیدآبادی مطلب جالبی درباره ضرورت تغییر در ملی گرایی منفی ایرانی و تبدیل آن به ملی گرایی مثبت بود آورده است. برای من هم جالب است افرادی که این چنین از غرب ستیزی جکومت نالانند که به نظر من این غرب ستیزی هم فقط شعار است، چگونه خود عرب ستیز و روس ستیز هستند؟!!!
علی رغم اختلاف دیدگاه هایی که با احمد داشته و دارم اما واقعا او هم یکی از افرادی بود که هر وقت زندان بود مقاومت بی نظیری از خودش نشان می داد و صد البته مثل بعضی ها شارلاتان بازی هم نمی کرد. البته شارلاتان بازی خاص جوانان بلوز به روی شلوار انداز دهه 60 و روشنفکر امروز!!!! است. کاریش هم نمی شه کرد.