آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
فیلمی انتقادی یا فیلمی نژادپرستانه
بالاخره پس از چند ماه بحث و گفتگو، فیلمی که خرت ویلدرس نماینده پارلمان هلند درباره قرآن ساخته بود، روی اینترنت ظاهر شد. من پیش از انتشار این فیلم به چند دلیل با اجازه پخش آن موافق بودم:
1- آزادی بیان مطلق هست، هیچ کس را نمی توان به سبب آن که حرفی را هنوز نگفته مجازات کرد.
2- در همان قرآنی که خرت ویلدرس به صورت گزینشی اقدام به بیان آیات کرده، آیاتی نیز وجود دارد که مخالفان را دعوت به تحدی کرده و از آن ها می خواهد که از قرآن انتقاد کنند. البته این نکته ای هست که تقریبا اکثر مسلمانان هم فراموش کرده اند.
3- من به تحلیل اوضاع جهان علاقه دارم و خوب هر تحلیلی نیاز به مصالحی. واکنش مسلمانان در برابر این فیلم می تونه به من نشون بده که آیا در طول این دو سال پس از انتشار کاریکاتورهای دانمارکی تغییری در میزان تحمل آن ها ایجاد شده یا نه؟ شاید این دلیل خودخواهانه باشد، اما هر تحلیل گر دقیقی نیاز به آزمایشگاهی دارد که خوب فرقش این است که در دنیای سیاست انسان ها ابزار آزمایشگاهی هستند و راهی هم برای گریز از این تجربیات برای شناخت ظرایف دنیای امروز نیست.
4- سالهاست در غرب شدیدترین انتقادها به مسیح (البته کسی جرات ندارد به موسی چیزی بگوید؟!!) می شود و کاتولیک ها و ارتودکس ها و پرتستان ها تحمل می کنند، کم کم مسلمان ها هم باید عادت کنند که هاله قدسی را از تن به در کنند. به قول عزیزی که قرآن شناس است و 50 سالی را با این کتاب سر کرده و درس زندگی اش نیز از همین کتاب است، تنها چیز مقدس خود خداست در اسلام آن هم به این معنی که همه انسان ها خدا را قبول دارند،پیش از آن که اسلام بگوید.
5و 6و7-...
خوب فیلم منتشر شد و بر اساس آن چه من دیدم، چیزی به نام نژادپرستی در آن دیده نمی شد، این که شخص ویلدرس چه اظهاراتی در گذشته کرده یا نه! خود فیلم یک سری فکت ها و گفته ها را انتشار داده و شاید اگر کاریکاتور اولی فیلم حذف می شد، دیگر چیز خاصی در آن نبود. یک سری تصاویری بود که حتی من هم در گذشته ندیده بودم. به هر روی پاسخ دادن به این فیلم از موضع اسلام از عهده هر کسی که اندک آشنایی با اسلام داشته باشد بر می آید.
جدای از این که این فیلم یک مذهب را به طور کلی محکوم کرده و نظر مسلمانان مدرن را اصلا نشان نداده اما تا حالا فکر کرده اید چرا یک گروه یک نفره پارلمان هلند در عرض چهار سال به کسب 9 کرسی از 75 کرسی پارلمان هلند دست پیدا می کند؟
کشور کوچک هلند دارای بخش های متنوعی هست. قسمت مرکزی، جنوب غربی و غرب هلند متشکل از آمستردام، اوترخت، لایدن، رتردام، دلفت و هارلم، بخش صنعتی، مدرن و رو به رشد هلند یا قانستاد را تشکیل می دهد. بخش شمالی و شمال شرقی هلند خرونینگن و ... مزارع هلند و بخش دهقانی این کشور را تشکیل می دهند. قسمت جنوبی و جنوب شرقی شامل ماستریخت، آیندهون و سرتخن بوش مراکز کارمندی و به نسبت متوسط هلند هستند. مهاجرین به خصوص مهاجرین عرب و ترک (که ویلدرس از آن ها به عنوان مسلمان یاد می کند) عمدتا در قانستاد با تمرکز بیشتر در رتردام زندگی می کنند. بندری و تجاری بودن رتردام توجیه مناسبی برای مهاجر پذیر تر بودن این شهر است و درصد مسلمان های این شهر از همه جای هلند بیشتر است، به گونه این که در پایین شهر آن را راه می روی از هر 10 نفر می توانی 7 نفر را با حجاب یا ریش اسلامی ببینی طوری که احساس می کنی در یک کشور مسلمانی مثل مصر یا ترکیه راه می روی و نه در کشوری که آزادترین کشور جهان لقب گرفته است. تا این جا خوب شاید بگوییم خوب شهروند هستند و آزاد. اما این تمام حقیقت نیست، یک دختر مینی ژوب پوشیده هلندی جرات ندارد از این محله ها رد شود، چرا؟ چون برادران ترک و عرب شروع می کنند:«جنده، چقدر می گیری با ما باشی، کافر و...». اگر هم خیلی مدرن باشند می روند و یک دامن بلند به این دختر هدیه می دهند و عمل ارشاد خویش را به انجام می رسانند!! خود را جای آن دختر هلندی بگذارید، فرض کنید دارید در کشوری زندگی می کنید که 1000 سال است مال شماست. کشوری که هر سال به دلیل زیر سطح دریا بودن، سیل جاری می شده و شما با علم و دانش بشری بر این ضایعات طبیعی فائق آمده اید و کشوری زیبا و پیشرفته ایجاد کرده اید با فرهنگی پویا و آزاد و رو به تکامل. حال یک خارجی آمده و شما هم به او خوش آمد گفته اید و حال نمک دان می شکند، پاسخ شما چیست؟
فرض کنید که سال ها تلاش کرده اید، قوانین ترافیک و حق عبور و مرور را تعریف کرده اید و به آن احترام گذاشته اید و یک مراکشی آمده، از امکانات شما استفاده کرده و بنزی خریده و به دلیل داشتن بنز احساس می کند در ساعات اوج ترافیک، این حق اوست که قانون را بشکند و گره ترافیکی ایجاد کند، چنین فردی ممکن است از ایران هم آمده باشد، فرقی نمی کند.
از این مشکلات در کشور 16 میلیونی هلند که اعراب و ترک ها یا مسلمانان هلندی ایجاد می کنند می توان کتابی نوشت. بسیاری از مردم آگاه هلند هنوز معتقدند که خوب این ها هم به مرور خوب می شوند و قانون شهروندی می آموزند اما آیا روند این را نشان می دهد؟ آمار نشان می دهد احساسات ضدغربی در بین جوانان نسل دوم مسلمان هلند در حال افزایش هست. اگر در بریتانیا یا فرانسه دلیلی برای این مساله داشته باشم، درباره هلند نمی توانم دلیلی بیاورم. چرا که این عزیزان کوچک ترین تبعیضی علیه شان اعمال که نمی شود هیچ از تمام مزایای یک داچ برخورداند و قشنگی قضیه هم این است که بعضا شهروند هلند هستند اما داچ بلد نیستند؟!!
آری! تحلیل گر هوشمند، منصف و واکاو همه جوانب را می بیند، فکت ها را کنار هم می گذارد و... تحلیل های کلی چون برچسب زدن های لنینستی چون نژادپرست بودن ویلدرس، پاک کردن صورت مساله هست. حقیقت این است که جدای از دولت هلند عده هلندی هایی که با انتشار این فیلم و آزادی بیان ویلدرس موافق بودند بسیار بیش از مخالفین بود. حقیقت این است که در تظاهرات برگزار شده آمستردام علیه ویلدرس که تبلیغات بزرگ و کوچک آن در تمام دانشگاه ها، ادارات و... هلند منتشر شده بود، اندکی بیش از 1000 نفر شرکت کرده بودند و 80 درصد آن ها هم مسلمانان بودند. اما حقیقت دیگر هم این است که اکثر مردم هلند با وجود قبول حق آزادی بیان ویلدرس معتقد نیستند تمام مسلمانان از قشر بن لادن هستند. آن ها بخش عظیم ایرانی ها را هم می بینند که تحصیل کرده ترین جامعه مهاجر هلندی هستند و به خوبی با فرهنگ این کشور خو گرفته اند.
شاید بهتر باشد به جای اسلام که یک دین است به سراغ انتقاد از فرهنگ ها رفت، برای ما ایرانیان که قرن هاست رنج نفوذ فرهنگ عربی را در کشور خود کشیده ایم، درک اروپایی ها بسیار راحت است، آن ها حق دارند نگران باشند، اما بهتر است به ریشه این امر و اصلاحات فرهنگی از طریق پذیرش مسلمانان در جامعه بپردازند تا این که با کاریکاتوریزه کردنشان توان مظلوم نمایی جهانی را به آن ها بدهند.
در پایان هم باید به راست گراهایی مثل ویلدرس گوش زد کرد که آزادی امروز هلند مرهون تلاش های 50 ساله سوسیال دموکرات های هلند در ایجاد جامعه ای آزاد، با کمترین محدودیت و برابر بوده است و گرنه هنوز مخالفت راست ها با قوانین آزادی همجنسگرایان در اسناد تاریخی موجود است.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
این مطلب جالب را در وبلاگ سبیل طلا دیدم درباب اعتقاد عمیق آمریکایی ها به این که خدا با ماست. واقعا این آمریکای شمالی هم هیچ فرقی با ایران نداره فقط اونجا حجاب آزاده، ایران نیست. جون سینا نگین الان که نه اونجا دموکراسی هست و این حرفها من ماه گذشته یک بار خوب بالا آوردم الان حسش نیست.
عیدی من به شما و مردم رنجدیده عراق
این روزها به سالروز اشغال عراق توسط ایالات متحده نزدیک می شویم. این روزها نوروز است، اما در همین روزها دختران زیبا و جوان عراقی در فاحشه خانه های سوریه و عراق خود را عرضه می کنند. همین روزها که ما نسبتا شاد هستیم، روزی 50 نفر در روز قربانی می شوند، چرا که در یک روز بهاری سال 2003 ایالات متحده تصمیم گرفت که عراق را اشغال کند. من در این جا عمومی اعتراف می کنم که در آن زمان از جنگ عراق حمایت کردم. ما که در آن زمان همه چیزمان تح تاثیر دشمن دشمن من دوست من تعریف می شد، ایالات متحده را مدینه فاصله جهان می دانستیم و احساس می کردیم که بزرگ ترین دموکراسی جهان است. ما فکر می کردیم آمریکا از روی اشتباه کودتای 28 مرداد را مرتکب شده است و ما فکر می کردیم آمریکا چه کار خوبی کرد که با کمونیست ها جنگید، اما نتایح جنگ عراق را که دیدم، نرم نرمک فهمیدم که این مدینه فاضله کشور عقب مانده ای است، که انسان ها در آن مجبورند صبح تا شب کار کنند چرا که آن ها ابزار تولید تکنولوژی برتر آمریکایی هستند و نه تکنولوژی مایه آسایش آن هاست و همین نظام سرمایه داری بسیار عقب مانده است که آمریکا را برای تصاحب انرژی و به نام دموکراسی و آزادی به عراق می کشاند.
زمانی که ایران بودم، دکتر ابراهیم یزدی گزارشی را ارائه کردند که توسط یکی از سازمان های مشاور سازمان ملل به نام مجمع جهانی سیاست تهیه شده بود. این گزارش را ترجمه کردم در 12 فصل. دو ماهی طول کشید، در این دوماه بارها به یاد کودکان عراق، زنان آواره آن سرزمین و مردانش که قربانی کین شدند، اشک ریختم. ویژه نامه عراق چشم انداز که چندی پیش به گزارش دوستان نایاب شد، اکنون روی وبسایت هست و من اون رو از اینجا به مردم عراق، به تمام آن هایی که با صداقت برای آزادی، برابری و صلح در جهان فعالیت می کنند تقدیم می کنم. به گزارش گرانی که بی طرفانه و برای روشنگری می جنگند و ابزار دست قدرت ها نمی شوند و نشان می دهند که می توان خبرنگار و فعال و... بود اما وابسته به قدرت نبود. توصیه می کنم از روی حوصله این گزارش را مطلعه کنید.
باشد که سال نو قدرت های آمریکا وایران دست از سر مردم عراق بردارند و بگذارند که آرامش به این کشور رنجدیده بازگردد.
شماره جدید نشریه چشم انداز
خوب لطف الله میثمی عیدی ما رو که داد. این شماره نشریه چشم انداز بسیار پربار و پرملات هست به اصطلاح. سرمقاله آقا لطفی به استثنای اون بخش که گفتن سکولاریسم کارایی اش را در غرب از دست داده به نقل از محسن کدیور و معلوم نیست از کجا محسن کدیور به این نتیجه رسیده (من فکر می کنم منظور رشد تفکرات مذهبی ضد اسلامی بوده)، راهبردی هست و با استناد به خود منابع حکومتی راه برون رفت مناسبی را از چرخه باطل شورای نگهبان نشان داده است.
مصاحبه سعید شاهسوندی هم درباره شکل گیری و علل انحراف سازمان مجاهدین خلق بسیار خواندنی است. سازمانی که توانست آوانگاردترین جوان تاریخ ایران یعنی محمد حنیف نژاد را در خود بپروراند اما بعدها به جایی رسید که... البته سعید مجموعه مناسبی هم از مصاحبه با رادیو صدای ایران (پربارترین رسانه ایرانی خارج و داخل ایران به زعم من) داره که در سایتش می شه پیدا کرد و بسیار آموزنده است.
گفتگوها و مقالات دیگر مجموعه هم از جمله اسنادی هستند که برای تحقیق ماندگار خواهند بود.
همین طور جلد سوم خاطرات مهندس میثمی هم که در دست تهیه بود، روی وبسایت هست که می تونین بخونین.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
عزیزی در جایی با اسمی ناشناس از من انتقاد کرده بود که تو تخریب شخصیت می کنی. اولا من همواره گفتم که شخصیت همه افراد حتی بوش! هم محترم هست، اما عقاید افراد اگر در جهت نابودی انسانیت، شرافت، کرامت ذاتی انسان و... باشد اصلا هم محترم نیست و باید با سخت ترین شکل باهاشون برخورد کرد. دیگر این که ما ایرانی ها هم باید کم کم یاد بگیریم صریح حرف بزنیم، من ادعا نمی کنم که خیلی بلدم شاید گاهی هم توهینی بشه، اما به هر حال تمرین هست دیگر. شما نگاهی به نشیان 40 سال پیش فرانسه بکنید چه حملاتی به هم می کردند.
مساله دیگر هم این ست که اصولا با ناز و نوازش محض انسان ها تغییر نمی کنند، باید گاهی تلنگرهای محکمی هم بخورند. در کل هم من دو شخص را هدف سخت ترین حملات قرار داده و می دهم، اون ها هم گنجی و سازگارا هستند، چرا که هردو خود را نماینده مردم ایران می دانند و دایما از طرف آن ها حرف می زنند. من هم به عنوان یک ایرانی حق دارم بگویم این ها نماینده من هستند یا نه؟
خلاصه زبان ما گزنده هست و صد البته خودمان هم می خواهیم که باشد و از زبان گزنده شما هم ناراحت که نمی شویم هیچ، ارزش بیشتری پیدا خواهید کرد.
نوروز ما جاودان باد
باردیگر زمین جوشش آغاز می کند و بهترین و علمی ترین تقویم جهان که هیچ رنگی از نژاد و مذهب و... در آن نیست، آغاز می شود. این نوروز را که همواره به انسان یادآوری می کند که چقدرعزیز است و چقدر باید به جامعه آزاد و بی طبقه که روزی با آرزوی آنارشیسم بر جهان مستولی خواهد شد و بشر به دامان بنیادین خود باز خواهد گشت، امیدوار بود، به همه تبریک می گم. سال نوی خورشیدی یادآور می شود که اگر چه سنگ ها سخت هستند اما ریشه درختان استوارتر. یادآور می شود که به رویای دروغین هیچ عقیده فراگیری که میان انسان ها خط می کشد اعتقاد نداشته باشیم و هم از این روست که افراطیون مذهبی همواره در صدد نابودی نوروز هستند.
باشد که نوروز این پیوند ما به نیاکانمان و این دست یاری ما به جهانیان همواره جاودان باشد و آن سرزمین عزیز نیز باردیگر در مسیر تکامل خویش قرار گیرد، اگر چه قرن هاست که خواسته اند از مسیر منحرفش کنند. عید همه مبارک باشه.
-------------------------------------------------------------------------------------------------
ما که عیدی نوروزی خود را گرفتیم، از تابستان می رم فیلیپس که خوب بزرگ ترین و پیشرفته ترین انستیتو تحقیقات اروپا و جز 10 شرکت اول صنایع الکترونیک جهان است. خبر دوم هم که عیدی است آزادی مکرمه ابراهیمی است که به مدت 11 سال به دلیل رابطه به فردی غیر از همسر خود در زندان بوده است.
Elize - Into your system

الیزه خواننده پاپ جدید هلندی است که به سرعت در حال معروف شدن هست. از ویژگی های آهنگ های اون یکی اینه که کاملا تفاوت زن اروپایی به ویژه هلندی با زنان دیگر به خصوص زن آمریکایی دیده می شه. در حالی که اون از کنترل زن بر احساسات جنسی خودش می گه و نقش اکتیوی به زن می ده، در اکثر ترانه های آمریکایی حتی اگر خواننده زن باشه، نقشش پسیو هست و دنبال جذب و نه تصاحب. این البته به جو جامعه هلند هم بر می گرده که واقعا زن درش به برابری بی نظیری رسیده که من در میان زنان دیگر اروپایی هم ندیدم.