آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
زنان 1
تصمیم گرفته ام از این به بعد. خبرهایی که در حوزه های مختلف می خوانم و از نظرم جالب می اید با سایر دوستان در میان بگذارم. ببینید این که برای من مثاله زنان بسیار مهم است چند دلیل دارد. یکی از این دلایل را که مهمترین آن هاست به دلیل شخصی نمی توانم بیان کنم و آن قدر این دلیل برایم مهم است که گاهی از مرد بودن خودم شرمسارم. دلیل مهم دیگر آن است که در راستای رسیدن به حقوق بشر و اجرای آن به صورت فرد فرد در تمام جوامع بشری، از آن جا که زنان بیشترین آسیب را می بینند و مهجور مانده اند، تلاش برای آگاهی انسان ها خصوصا خود زنان تاثیری چندین برابر دارد. لطفا پیش خود تحلیل نکنید که بله دیگر مادر است که جامعه را می سازد؟؟؟!!! اشتباه نکنید من زن را به عنوان موجودی که بهشت زیر پایش است و یا مادر مهربان و... نمی شناسم. من زن را به عنوان یک انسان، یک بشر عادی می شناسم. ببخشین من وقت نکرده ام تا مانند دوستانی که حوزه کار اصلیشان زنان است در این باب مطالعه کنم ولی تا آن جا که تحقیقات علمی کمکم می کند نتیجه هایی گرفته و می گیرم. به زودی مقاله ای که حاصل بررسی آماری و علمی در باب قدرت مدیریت زنان است را ترجمه می کنم و در اختیار می گذارم. همین طور اذعان می کنم که بزرگترین مشکل زنان بیش از مردان در درون خود آن هاست. اگر همه مثل گلناز وقتی هدف خشونت جسمی (حتی از نوع انگولک) قرار می گرفتند، واکنش نشان می دادند، یا به جای حفظ آبرو در برابر کتک های (چقدر زشت است این لغت در قرن 21) مردان حداقل سرشان را بیرون می کردند و یا حرف های پر طمطراقی مثل زن مظهر ناز و مرد نیاز باورشان نمی شد و... هیچ مردی جرات نمی کرد امروز این خشونت های جسمی و روحی را مرتکب شود. در جامعه ای که آقای الهی قمشه ای نوارهایش را کرور کرور می خرند و گاهی زن ها در تب و تاب حرف های قلمبه سلمبه اش سخن ها مسرایند و حال می کنند که شده اند مظهر ناز، آگاهی دادن به زن ها در باب حقوقشان بسیار مهمتر از آگاهی دادن به مردها در باب حقوق زنان است، البته به نظر من. این مظهر ناز یعنی توهین به زن.یعنی تو حق انتخاب نداری، یعنی تو مثل یک سگ می مانی که یا من خوشم می اید که پشمالو هستی، یا خوشم می اید خوب بدنی داری و... و در یک کلمه اگر هم نیمچه انسانی هستی، مظهر ناز یعنی تو جنده ای، تعارفم ندارم. ببخشین دوستان فمینیست من که پایم را در کفش شما کردم ولی اینقدر کوچک هست که جای کسی را نگیرد.

خوب از اصل دور شدم خبرهای زیر را از سایت کانون زنان ایران آورده ام:

نگاهی به دستاوردهای سیاسی زنان در سال 2005 از لیبریا تا آلمان.

همسرآزاری در بوشهر

نقش زنان تبریزی در نهضت مشروطه تبریز

افتتاح کافی نت زنان در زاهدان

افزایش آمار خودکشی زنان در بندر ترکمن

برخی سنت ها زنان روستایی زنجان را از بهداشت باروری محروم کرده است

از هر سه زن در ترکیه یکی با خشونت جسمی و یکی با ازار عاطفی روبرو است

در این بین یک نقد بسیار جالب راجع به برنامه برره از ناصر فکوهی (می دانم ممکن است اکثر شما از این برنامه طنز (به
زعم من هزل) خوشتان بیاید، من به شما احترام می گذارم و لطفا اگر نقد را خواندید زیاد عصبانی نشوید چون مهران مدیری خرج دوا درمانتان را نمی دهد). داستان برره و فروپاشی فرهنگی ما