آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
خشونت در بلوچستان
این قدر خوش قدم بودم که تا وارد زاهدان شدم، شبش 22 نفر از مسوولین نظامی، بسیجی و سیاسی استان سیستان و بلوچستان در حادثه ای تروریستی جان باختند. در حالی که فضایی شبیه حکومت نظامی در زاهدان بر قرار است و رفت و آمد جوانان سنی مذهب که شمایلی متفاوت از فارسان دارند، با مشکلات زیاد امنیتی مواجه است. در این میان عده ای از شیعیان تندرو که در یکی از مساجد معروف شهر حضور دارند از فرصت استفاده کرده اند و به اقلیت های مذهبی و نژادی توهین های شدیدی می کنند. (البته این به اصطلاح اقلیت ها اکثریت 70 % این استان را دارند

فرمانده نیروهای انتظامی کشور در استان هست و جالب است در حالی که هنوز 12 ساعت از حادثه نگذشته دستان نیروهای امنیتی انگلستان و آمریکا را در این ماجراها مشاهده می کنند. اما نگاهی می اندازم به آن چه در سال های پیش در این استان اتفاق افتاده است

جناب آقای اسلامی ندوشن نویسنده و تاریخ دان معروف در کتابی ذیل عنوان "سخن ها را بشنویم" می نویسند:"بنده در سال 1356 از استان سیستان و بلوچستان بازدید کردم و تا این تاریخ اثری از درگیری قومی ومذهبی و قاچاق مواد مخدر در این استان مشاهده نکرده ام". این جانب که خود از فارسان شیعه تبار بوده ام و سالیانی در شهر زاهدان مرکز استان سیستان و بلوچستان زندگی کرده ام، خاطره ای از اختلاف و درگیری بر سر عقاید و نژاد در این استان ندیده ام. در حالی که در سال های پس از انقلاب عده ای با سو استفاده از مذهب رسمی کشور ظلمی وصف ناپذیر بر ملت ستم دیده بلوچستان رانده اند و آن ها نه تنها از داشتن حتی کوچکترین پست اداری در منطقه خود محرومند، و در حالی که کوچکترین نشانی از سنی بودن و یا بلوچ بودن باعث عدم استخدام رسمی از جانب مسوولین می شود، این مردم نه تنها چون برخی مناطق دیگر کشور دستی بر خشونت دراز نکردند بلکه با روی آوری به کارهای خصوصی، تجارت و... روزگار می گذرانندو تنها مورد خشم عمومی در زاهدان بر می گردد به هنگام تخریب مسجد سنی مذهب ها در مشهد، که سرکوبی تظاهرات آرام سنیان به وسیله اسلحه گرم و حتی تعرض به مسجد مکی، بزرگترین مسجد سنیان ایران همراه بود. در برابر تمام این فشارها آن ها هیچ گاه دستی به خشونت دراز نکردند و توسل به این حادثه تروریستی برای اعمال فشار بیشتر به این مظلومان جای هیچ توجیهی ندارد

فرمانده نیروی انتظامی کشور می گوید دست های آمریکا و انگلستان در کار است و ما از مدت ها پیش شاهد رفت و آمد این افراد به استان و تماس با اشرار مسلح مستقر در این استان بوده ایم. سووالی که باقی می ماند این نکته است، که ببخشید ها، جسارت هم هست، شما که ماشالا این قدر دستگاه قوی امنیتی دارید و نه تنها از هویت اشرار مسلح و نیروهای امنیتی خارجی بلکه از محتوای این بحث ها اطلاع دارید چرا نتوانستید جلوی این حادثه را بگیرید؟ در دنیا معمولا در چنین مواقعی مسوول مربوطه استعفا می دهد. بحث دیگر این سووال است می شود بفرمایید آمریکا و انگلستان چه سودی از این تحرکات می برند. استراتژی ترور سال هاست از دستور کار سازمان های امنیتی جهان خارج شده و دیگر به عنوان یک عمل کور که نتیجه ای جزخشونت و پاسخ شدید متفابل ندارد شناخته می شود. البته هستند هنوز افرادی در میان روشنفکران ایرانی که هنوز در فضای گانگستری سال های 1960فکر می کنند و هنوز مانند مقام های انتظامیمان هر خونی را که می چکد از دستان انگلستان و امریکا می بینند. این فرضیات همان قدر درست است که عده ای حادثه تروریستی 11 سپتامبر را کار سیا و موساد می دانند و هر کس هم که قبول نکند متهم به نادیده گرفتن واقعیات می شود. سیاست امروز به یک علم تبدیل شده است و حتی دستگاه های امنیتی جهانی نیز از بزرگترین دانشمندان و متفکران برای طرح ریزی استفاده می کنند. به هر روی برای من بسیار جالب است شما که می دانستید این حوادث قرار است کی و کجا و با چه هدفی اتفاق بیفتد جلوی آن را نگرفتید؟

این حادثه پس از مراسم تدفین شهیدان در شهر و دانشگاه زابل اتفاق می افتد و پس از اعتراض گسترده دانشجویان به این طرح ها. و همین طور سرکوب گسترده ای که در شهر زاهدان و سراسر شهرستان ها و مرزهای این استان حاکم است. مردم به گونه ای دیگر مراسم را تفسیر می کنند و از شواهد نتایج دیگری می گیرند که با نتایج رسمی یکی نیست

به هر روی به نظر می رسد انداختن گناه هر اتفاقی به گردن انگلستان و امریکا مدت ها اثربخشی خود را از دست داده است و مردم دیگر توجه چندانی به این استدلالات نمی کنند. این نکته ای است که نه فقط مسوولان امنیتی باید به آن توجه کنند بلکه روشنفکران ما مسوولیتی سنگین تر دارند. بی گمان تفکر توطیه نگر تحفه ای است که روشنفکران به ارمغان آورده اند. در همین وبلاگستان ، هنوز رگه هایی از این تفکر را به صورتی قوی می بینم. باید به یاد داشت چنین تفکری به صورت ناخودآگاه باعث مشروعیت دادن به خشونت هایی می شود که می تواند آن چنان دامنه دار باشد که حاصلش جز عقب ماندگی نیست. توطیه نگری در بهترین شکل برای ما عاملی خواهد شد که در پاسخ به این توطیه ها حیله ای بیندیشیم و توطیه ای. و خود بنگر حاصل آفند و پد آفند را. باید توجه داشت که اولین شرط آزاداندیشی پذیرش مسوولیت نتایج کارهایمان است و تا زمانی که مردمی این مسوولیت را نپذیرند و ملکه این کشور یا پادشاه آن کشور و یا رییس جمهور ینگه دنیا را مسوول عقب ماندگی تاریخی ما بدانند، در همان جهل مرکب می مانیم

در هر حال مردمان جنوب شرقی ایران و داغداران این حادثه پاسخی قانع کننده می طلبند. آنان ریشه های خشونت را در جای دیگری می بینند و خواهان ریشه کنی هرگونه تفکری خشونت بار هستند. معمولا کسانی چنین حوادثی را می آفرینند که از عواقب آن سود می برند، استفاده هایی که از این حادثه شده است، پاسخ دیگری در برابر سووال مردم ستم دیده بلوچستان گذاشته است
1 Comments:
Blogger Winston said...
man shenide boodam mojasameye Shah dar akharin jaee ke bardashte shode dar sale 1357 shahre Zahedan boode az unjaee ke hokumate Shah tuneste boode bade salha amniat barae mardom biare

vaghean jalebe ke jomhurie eslami hame chio nabood karde