از بدو تاسیس دانشگاه های مدرن غربی هم چون سوربن در فرانسه، آکسفورد و کمبریج در انگلستان این دانشگاه ها بارها نقاط عطفی را در تاریخ کشورهایشان و گهگاه سراسر جهان آفریده اند. مبارزات این دانشجویان در جریان انقلاب کبیر فرانسه که اولین انقلاب بزرگ دوران مدرن بود. نزدیکترین این حوادث که مدت ها جهان را تکان داد و باعث تغییرات فرهنگی گسترده ای در دنیا شد، مبارزات دانشجویی دهه 60 است که در سال 1968 شاهد اوج گیری آن بودیم. نکته بسیار تفکر برانگیزی که در تمام این جریانات تاریخی نهفته است این است که در تمامی آن ها یک خواسته صنفی بسیار کوچک به جریانی عظیم، عمیق و دنباله دار تبدیل شده است. اما آن چه بیش از هر چیزی در این جنبش دیده می شود تفکر مستقل و آزاد اندیشانه دانشجویان است. آن ها فارق از هر ایدیولوژی و گروه قدرتی بسیار پیش از ان که حرکتشان سبقه سیاسی به خود بگیرد تفکر ازاد و عمیق را آموخته اند. چنان است که با رفتن دانشجویان از دانشگاه هیچ گاه این جنبش خاموش نشده و دچار تغییرات ناگهانی و غیر منتظره نبوده است
معتقدم در ایران نسبت به جنبش دانشجویی اغراق صورت گرفته و تاثیرات آن بیش از آن چه در واقع بوده است بیان شده. حقیقت این است که جنبس دانشجویی ایران به علت فقدان تفکر مستقل، غیر ایدیولوژیک و همین طور غلبه سبقه سیاسی هیچ گاه نتوانسته پلات فرم مناسبی برای تولید فکر و هدایت جامعه باشد. عدم دنباله داری و تغییرات گسترده در شکل عمل این به اصطلاح جنبش در زمان های محدود خود نشان دیگری از ریشه ضعیف این جنبش در ایران دارد. باید توجه داشت وظیفه دانشجو و انتظاری که جامعه ناخودآگاه از دانشجویان دارد تولید اندیشه و فکر در وحله اول است. مورد دیگر فراموشی خواسته های صنفی دانشجودر اغلب اعتراضات است. چنین جنبش سطحی که به صورت فصلی گاه گاهی توانسته یک هیجان عمومی اندکی هم ایجاد کند به هیچ وجه نمی تواند و قابلیت آن را ندارد که "دیده بان جامعه مدنی باشد."
بار دیگر نگاهی به فرانسه بیندازید دانشجویان با اعتراض به قانون جدید کار چند روزی است پلیس فرانسه را دچار مشکل کرده اند. طبعا انتظار می رفت که قبل از دانشجویان این کارگران و احزاب سوسیالیست باشند که به این قانون اعتراض کنند، اما شروع اعتراض از دانشجویان حکایت از تفکر عمیق و آینده نگر آنان دارد و حتی باعث آگاهی سایر جنبش های مدنی در فرانسه شده اند. جدای از این که خود با این قانون مخالفم یا موافق اما حرکت کاملا مستقل و غیر ایدیولوژیک جنبش دانشجویی فرانسه در اعتراض به یک قانون به زعم ما بی اهمیت، درسی بزرگ برای دانشجویان ماست. زمان آن فرا رسیده است تا دانشجویان ما به جای تقلید از این و آن (روزی حجاریان و روز دیگر حاتم قادری)، اندیشه آزاد را سرلوحه خود کنند و با تولید فکر در جهت حل مشکلات و دردهای اجتماع بتوانند به واقع "دیده بان جامعه مدنی" و از همه مهمتر هدایت کننده آن باشند. از همه مهمتر زمان آن فرا رسیده تا مهر پایانی بر تک صدایی گروه "دفتر تحکیم وحدت" زده شود
پ.ن. این نوشتار دو روز پیش آماده شده بود امروز در سی ان ان دیدم که دانشجویان موفق شدند نخست وزیر را به بازبینی این قانون وادار کنند. همین طور اقای بوش با سنگین ترین لحن در ماه های اخیر ایران را به حمله نظامی درست ده دقیقه پیش از ساعت تحویل تهدید کرد و این چنین وفاداری خود را به تاریخ و فرهنگ غنی ایرانی اعلام فرمود
لطف لینکتم جبران شد عزیز:)
.
sale no mobarak
بده بستان کامنتي با حضرت سراجالدين را هم با دقت خواندم. حيف که سواد و اطلاع کافي در اين مورد ندارم که وارد بحث شوم. سال نو بر شما هم مبارک.
آها راستي...اين "معجون افلاطون" خودبخود اين پايين سبز شد يا شما آبياري فرموديد؟ قاعدتاً همان تراکبک يا "دنبالک" است اما شک کردم که وبلاگتان اتوماتيک اين کار را انجام ميدهد يا اينکه امدادهاي غيبي دخيل بودهاند! :)
در مورد جنبش دانشجویی فرانسه باید بگم که واقعا باعث تاسفه که دانشجو های جدید دیگه چیزی از سیاست البته نه سیاست بلکه آینده ی خودشون نمی دونن و نمی خوان بدونن؟!!!به چیز های پوچ دیگه ای مشغولن و واقعا آینده ی خودشون و همه ی ملت ایران با این وضعیت تباه شده است....