آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
آدم، کجا بودی؟
برای یک لحظه دستگاه خلقت از حرکت باز ایستاد، و پس از آن دوباره به حرکت آمد و به جهالت و خشونت دامن زد...". نزدیک به دو سال از روزی که کتاب "خانه بی حفاظ" نوشته ارزشمند هاینریش بل نویسنده گران قدر آلمانی را تمام کردم می گذرد، اما این جمله نقش بند ذهنم شده است. 60 سال از پایان جنگ جهانی دوم می گذرد. داشتم پادکست بهنود عزیز را در اتباط با هیروشیما گوش می کردم یادی از آن روزها شد و شباهتی که به حال دارد. اشک چشمانم را فرا گرفته بود و خواب آشفته ای که این روزها کابوسم شده است و تکرار همان صحنه ها است. این طرف جنگ ستارگان راه انداخته اند و بی اعتنا به تمام دانش علمی جهانیان ادعای موشک های رادارگریز (احتمالا منظورشان رادارهای آزمایشگاه مایکروویو دانشگاه ها ست) می کنند و آن طرف رییس جمهور فرانسه از استفاده دگربار از بمب هسته ای برای مقابله با کشورهایی که "تهدید جهانی" محسوب می شوند سخن می گوید

در هفته های پیش اتفاق بسیار خوشایندی رخ داد در اسپانیا که از چشم اکثر وبلاگ نویسان داخلی مخفی ماند. تشکر می کنم از
نوید حسن پور عزیز که در پستی این رویداد را یادآوری کرد. گروه اتا یا ارتش آزادیبخش باسک در اسپانیا به بیش از سی سال مبارزه مسلحانه با دولت پایان داد و اعلام آتش بس و ورود به مبارزه دموکراتیک کرد. شاید در نگاه اول از خود بپرسیم پس سرنوشت آن 850 انسانی بی گناهی که قربانی این خشونت ها بودند چه می شود؟ اما گروه باسک به خصومت پایان داد و این رویدادی است که هر انسان آزاده ای را در هر گوشه گیتی شادمان می سازد. چه بسیار بودند گروه هایی که مبارزه دموکراتیک و بدون خشونت را در این سال ها برگزیدند و به بی حاصلی اندیشه خشونت تاکید کردند

دو صحنه را جلوی چشمانم دارم بمب هایی که هر روز در عراق منفجر می شوند، کودکی، زنی و یا مردی جان می بازد و در یک کلام انسانی که بزرگ است و کرامت دارد و... از حق حیات محروم می شود. بهانه هسته ای که هر روز دو کشور را به آستانه نبردی خانمان سوز نزدیک می کند. بعضی ها ناراحت شدند که آقای هاشمی چرا از جنگ و خشونت بزرگ نام برد؟ این سیاست مدار کهنه کار هوشمندانه به نکته ای اشاره کرد که بسیار مهم است. ایران به طور تجربی و سوق الجیشی مهمترین کشور خاورمیانه است و تهدید علیه آن تهدیدی علیه تمام خاورمیانه این مرکز انرژی جهان است. اما صحنه دیگر جهانی است که در طول تاریخ نه به سمت جنگ بیشتر که به سوی صلح و بی خشونتی نزدیک شده است. اگر روزگاری نه چندان دور گاندی باید ترور می شد به خاطر تحمل مسلمانان در سرزمین هندوان، اگر نلسون ماندلاها به زندان می افتادند، اما امروز حتی آن ها که اندیشه جنگ از تاکتیک هایشان حذف نشده است ناگزیر از گفتگو با صلح طلبانی چون دالایی لاما و یا سیستانی می شوند. امروز جهان در برابر سووال تاریخی هاینریش بل که عنوان این نوشتار شده است، پاسخی مناسب داده است. آدم در جای خود یعنی انسان قرار گرفته است و می رود که خشونت و جنگ را به موزه ها بسپرد. این یک آرمان گرایی محض نیست، بلکه تجربه و مسیر حرکت بشر آن را نشان می دهد. حرکت به سوی دموکراسی صلح آمیز

با پایان گرفتن خشونت های دهه 60 در ایران، بسیاری از عاملان این خشونت ها دست از این اندیشه کشیدند. در زمان ترور حجاریان، باقر معین رییس وقت
بخش فارسی رادیو بی بی سی جمله ای زیبا داشت :"آن ها که خشونت کردند، دست از خشونت کشیدند و خود اسیر خشونت شدند". گروه هایی مانند چریکهای فدایی خلق نیز چنین کردند و پس از ناکام ماندن مشی مسلحانه، اسلحه ها را کناری گذاشتند و به صورت دموکراتیک به کار خود ادامه دادند. تنها گروه باقی مانده که هنوز اندیشه خشونت آمیزی دارد و یک مافیای نظامی در عراق بر پا کرده است، مجاهدین خلق هستند

آری! جهان به سمت صلح می رود و این شعله ها آخرین نفس های خشونت در جهان است. گویند روزگاری که خورشید این منبع سوزان انرژی رو به خاموشی گذارد، بزرگ و بزرگتر می شود وتمام منظومه را به سمت نابودی می برد، آن گاه توانش از بین می رود، کوتوله ای سپید گشته، سیاه چاله ای عاقبتش خواهد بود. چنین است سرنوشت آخرین شعله های جنگ افروزی

هاینریش بل عزیز در پاسخت می گویم من به عنوان یک انسان این جا هستم و با تفکر در باب ریشه های خشونت و تمرین بی خشونتی در جایگاه خود یعنی انسان قرار می گیرم