آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
هفته گذشته در دو اپیزود
باید به جنبش زنان ایران آفرین گفت. آقای الگور کاندیدای ریاست جمهوری سال 2000 ایالات متحده در آخرین سخنرانی خود نطقی درخشان کرد. وی در این سخنرانی تاکید کرد که باید دوری از خشونت و قانون گرایی به گفتمان جهانی تبدیل شود و بدین ترتیب مخالفت خود را با جنگ طلبی های پرزیدنت بوش اعلام کرد. این گفتمان که پیش تر توسط آقای خاتمی در دوم خرداد 1376 مطرح شد و حمایت قاطع مردم ایران را به همراه داشت، هم اینک به گفتمان غالب جهانی در سطوح فرهنگی و ملت ها تبدیل شده است. کاهش محبوبیت آقای بوش به زیر 30 % نشان می دهد که جامعه آمریکا نیز به دنبال این گفتمان است.

هفته گذشته جمعی از زنان ایران وکالت خویش را به 6 وکیل مبرز و دانا سپردند تا دعوی آن ها را برای ضرب وشتم زنان ایرانی در 8 مارس امسال به قوه قضاییه جمهوری اسلامی تقدیم کند. ناظران و آگاهان سیاسی ایران معتقدند در طول دوران اصلاحات جنبش زنان ایران تنها جنبشی بود که صدای اصلاحات را به درستی شنید و با برنامه ای دقیق و حساب شده از تجمع 8 مارس 1378 در شهر کتاب به جنبش ریشه دار فعلی رسیده است. حرکت این جنبش در این دعوی از چند جهت بسیار مهم است. طبق قانون اساسی فعلی هرگونه تجمع بدون حمل سلاح که مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است. این اصل سال هاست اجرا نمی شود و گروه های مختلف با وجود تاکید بر آن اما هیچ کدام در جهت احقاق این حق قانونی تلاشی نکرده اند. جنبش زنان پیش گام این احقاق حق شده است و جای آن دارد تا تمامی گروه ها و احزاب اصلاح طلب از آن دفاع کنند و پشتیبانی خود را از آن ها دریغ نکنند. از طرف دیگر هم اکنون توپ در زمین قوه قضاییه جمهوری اسلامی است و آقای شاهرودی رییس قوه قضاییه در آزمونی قرار گرفته اند که نتیجه آن میزان پایبندی ایشان را به آن چه اصلاحات در قوه قضاییه می نامند نشان خواهد داد. اما به نظر من مهم ترین نکته و درخشان ترین بخش این حرکت همان اصل دوری از خشونت و قانون گرایی است. در حال حاضر بخشی از حاکمیت دایما با طرح های مختلف سعی دارد مخالفان را وادار به خشونت و یا انفعال کند تا سرکوبی آن ها به سادگی صورت گیرد. این حرکت زنان ایران باید الگویی باشد برای سایر جنبش ها و حرکات سیاسی تا از ظرفیت های قانونی موجود برای احقاق حقوق خود تلاش کنند، هرچند که این راه دراز و بسی طولانی باشد.

در دوشنبه هفته ای که گذشت فرصت این را داشتم تا مهمان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی باشم. میثم عباسی عزیز در حقیقت دعوت کننده من بود. از آن جا که در هفته های اخیر انتقادات تندی از سازمان کرده بودم انتظار مهمان نوازی گرمی را نداشتم. برخلاف آن چه می پنداشتم بسیار هم گرم بود و هم صمیمانه. آرشیو نشریه عصر نو ارگان داخلی سازمان را دریافت کردم به همراه مرامنامه و متن کنگره های سال های اخیر سازمان تا از آن ها برای نوشته های بعدی استفاده کنم. مهم ترین بخش وقتی بود که بهزاد نبوی به گرمی دست مرا که جوانی با 40 سال سن کم تر از وی بودم فشرد و علی رغم تمامی حرف هایی که زده بودم با لبخندی صمیمانه از من استقبال کرد که تاحدی خودم از گفته هایم شرمنده شدم، اگرچه هنوز سر آن ها ایستاده ام. سازمان را قوی تر از جبهه مشارکت یافتم و صمیمانه تر. اگرچه لایه های جوان آن غیر مذهبی تر هستند ولی به نظر نمی رسد در طول عمر ما تغییر چندانی در مواضع کلی سازمان به وجود آید. به هر روی از این که با آغوشی باز نظرات بنده را گوش کردند و در مواردی هم پذیرفتند بسیار ممنونم.

دوشنبه روز مهم سازمان مجاهدین است، شورای سیاسی جلسه دارد و تنها در این روز از افراد پذیرایی می شود. پذیرایی بسیار مختصر بود، نان و پنیر و چای شیرین. یاد افرادی افتادم که از رفتارهای شخصی خود ریاکارانه در رسانه و ... استفاده کردند تا در انتخابات پیروز شوند. آفرین به نظر من بر امثال نبوی که نخواستند از ویژگی های خصوصی خود و سازمان و ساده زیستی شان برای اغفال مردم استفاده کنند. درسی باشد برای ریاکاران و ردای سالوس پوشان. خیلی دوست داشتم آرمین و تاجزاده را هم می دیدم، آرمین که در حال گذراندن تز دکترا است و مصطفی هم نمی دانم کجا بود. به هر روی روزی خوش و گفتگوهای مثبتی را پیش بردیم. امیدوارم تمام آن ها که دل در گرو سرافرازی و آبادانی و آزادی ایران دارند در کنار هم و متحد برای صلح، آسایش، رفاه و آزادی مبارزه کنند.
-------------------------------------------------------------------------------
پ.ن. یک مقاله خواندنی در باره خشونت خانگی علیه زنان از لیلا شعبانی. در متن اولیه به اشتباه تاریخ کاندیداتوری ال گور 2006 ذکر شد که به لطف توضیح وینستون اصلاح گردید. 80 % دختران اولویت اول زنان را اشتغال و ورود به بازار کار می دانند.