آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
دوم خرداد تکرار یک خواست تاریخی
سرمقاله من در روزنامه صبح، روزنامه دانشگاه علم و صنعت
------------------------------------------------------------------------------------------------
حماسه دوم خرداد، نهمین سالگرد خود را در سکوت رسانه ای چه از جانب تلویزیون زیر سلطه اقتدارگرایان و چه از جانب نیروهای
موسوم به تحریمی طی می کند. یک سالی می شود که دولت برآمده از آن وفاق اجتماعی شگفت انگیز، در انتخاباتی که بی شباهت به تراژدی های تاریخی نبود جای خود را به تندروترین و بنیادگراترین نیروهای سیاسی ایران داده است. اما تراژدی سوم تیرماه 1384 به هیچ عنوان از بزرگی و عظمت این روز که به حق نقطه عطفی در تاریخ 100 سال مبارزه مردم ایران برای آزادی، برابری و قانون، بود، نمی کاهد.

امروز که تمام آن وفاق بزرگ اجتماعی در سایه بحران های شبانه روزی محافظه کاران، اشتباهات تاکتیکی و استراتژیک اصلاح طلبان، بی صبری های بخش هایی از نیروهای تحول خواه، آرمان گرایی تندروانه بخشی از دانشجویان و در نهایت سازمان دهی پیچیده نظامی نه محافظه کاران که بنیادگرایان اقتدارگرا از هم پاشیده است، جای آن دارد تا به تعمقی راستین و به دوراز قضاوت های شخصی در دلیل بروز آن شگفتی میانه دهه 70 بپردازیم. اگر آن روز رای به خاتمی را عده ای به نه بزرگ به حاکمیت در طول 19 سال گذشته تعبیر کردند، اوهام پردازانی نیز بودند که آن را حتی رفراندوم علیه نظام می دانستند، در این میان اکثر نیروهای سیاسی درخواست مردم ایران برای تغییر در چارچوب نظام سیاسی موجود دانستند و اولویت مردم را در توسعه سیاسی تعبیر کردند.

اما واقعیت چه بود؟ خاتمی از چه چیز سخن می گفت که توانست تمام مردم ایران از عام و خاص، از روستایی و شهری، از دانشجو و نیروهای پیشرو تا منفعلین را زیر لوای گفتمان خویش بیاورد. به نظر می رسد در بین تمام نیروهای سیاسی فعال از اصلاح طلب و محافظه کار گرفته تا مخالفین نظام، خاتمی تنها کسی بود که پیام و خواست حقیقی و شکل گرفته تاریخی مردم ایران از انقلاب مشروطه تا دولت ملی دکتر مصدق، تا انقلاب 22 بهمن 57 و تا دوم خرداد 1376 درک کرد و شنید. این گفتمان که شعار خاتمی بود چیزی نبود جز قانون گرایی و عدم خشونت. اگر روزگاری شادروان بازرگان دایما تاکید می کرد که قانون بد بهتر از بی قانونی است. شهر بر نمی تافت، جوانان به سخره اش می گرفتند، اما در نتیجه حماسه سرایی برای خشونت و ترور انقلابی و حوادثی که ده ها کشته بر جای گذاشته بود، روند تاریخی مردم را به جایی رسانده بود که گفتمان قانون گرایی خاتمی بتواند برآیند خواست ها و مطالبات بیش از 80% مردم ایران باشد. تاکید به جا و درست خاتمی بر پیوند دوم خرداد با 90 سال مبارزه مردم ایران پیش از آن تاریخ حکایت از درک صحیح مردی داشت که هرگز نخواست تا رهبری جریان تحول خواهی را بپذیرد.

در این میان سایر نیروهای اصلاح طلب با دست یازیدن به تیوری ها و نظریه هایی که ناشی از عدم تبیین بومی و غیر ایرانی بود، در عمل دوم خرداد را گسستی تاریخی فرض کردند و بدون روی آوردن به نقد تاریخی و برقراری پیوند با تمام لحظات حساس تاریخی ایران، تیوری هایی مطرح کردند که یکی از عوامل مهم فروپاشی وفاق اجتماعی شکل گرفته در دوم خرداد شدند. رای دوباره و این بار بزرگ تر مردم در انتخابات هشتم ریاست جمهوری حکایت از آن داشت که مردم ایران هنوز هم گفتمان قانون گرا را بالاتر از هر برنامه و هدف دیگری می دانستند و خاتمی را صادقانه جویای آن می دیدند. نشانه های بسیاری می توان یافت که خاتمی هنوز محبوب ترین شخصیت سیاسی ماست. به نظر نگارنده این امر نشان دهنده آن است که هنوز هم گفتمان قانون گرایی و دوری از خشونت تنها و تنها گفتمانی است که می تواند تولید کننده وفاق ملی و اجتماعی باشد.

خاتمی با تمام درک صحیحی که از خواست تاریخی مردم ایران داشت، در عمل هیچ گاه حاضر نشد رهبری اصلاحات که تنها برازنده شخص او بود بپذیرد. اشتباهی که او داشت در یکسان نگری رهبر اجتماعی و اسطوره تاریخی قهرمان بود.

در پایان، امروز جای آن دارد تا تمام نیروهای سیاسی ایران خواست تاریخی مردم را درک کنند و گفتمان قانون و عدم خشونت و تحولات درون زا را به تفکر صادقانه خویش تبدیل کنند و بدین ترتیب طیفی گسترده و در نتیجه وفاق اجتماعی بزرگی در برابر آن ها که به دنبال جایگزینی جنگ و خشونت در ایران و جهان هستند، ایجاد کنند.