آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
چرا با اعدام صدام مخالفم؟
صدام حسین دیکتاتور سابق عراق به اعدام محکوم شد. خبر به همین سادگی است اما عمق آن پیچیده تر از تحلیل هایی است که تا کنون دیده ام. به یکباره اصلاح طلب و محافظه کار و بنیادگرا و طرف دار حقوق بشر و... هورا می کشند و نشسته اند تا شاهد گردن بر دار کشیده شده وی باشند. چه شد آن شعارهای مخالفت با اعدام؟
من در زندگی اصول تغییر ناپذیر اندکی دارم و اتفاقا معتقدم که هر انسانی می بایست حداقل چند اصل تغییر ناپذیر برای خود داشته باشد. اصولی که نه آزادی کس دیگری را محدود کند و نه سبب ایجاد نابرابری در اجتماع شده و یا جلوی تکامل کسی را بگیرد.
یکی از این اصول این است که انسان و اصولا هر پدیده ای در هستی از جمله حیوانات، گیاهان و... دارای ارزش هستند. هستی قوانین خود را دارد و تنها خود آن است که می تواند نسبت به حیات و یا مرگ موجودات خود تصمیم بگیرد. حالا اگر مانند من خدا باور باشید که من معتقدم همه هستند فقط می خواهند به این ندای وجدان خود نه بگویند که خیلی هم مهم نیست. به هر حال خداوندی که به من جان داده مرا دوست دارد و او تنها کسی است که می تواند نسبت به جان من تصمیم بگیرد و هم او این اختیار را به هیچ کس دیگری نیز نداده است. هیچ انسانی در جایگاهی نیست که نسبت به جان دیگری تصمیم بگیرد. فقط یک مساله هست و آن قانون تکامل است که من به علت حساسیت موضوع و انحرافی که می تواند ایجاد کند فعلا مطرحش نمی کنم. پس این از دیدگاه ایدئولوژیک و هستی شناسانه من که هیچ انسانی نمی بایست اعدام شود.
اما اعدام نتیجه چیست؟ اعدام تنها و تنها نتیجه کینه توزی و مبارزه با دیگری نه بر اساس فکر و عقل و حتی احساس که کینه است. فکری که به جای اندیشه منشاش کینه و نفرت و انتقام باشد نتیجه اش بهتر از هیتلر و موسیلینی و استالین و مک کارتی نخواهد بود. دشمنی را هیچ گاه نمی بایست بر اساس کینه تعریف کرد. من در دو پست قبل درباره آمریکا توضیح دادم که مبارزه بدون کینه با دشمن چگونه می تواند به جای نابودی اصلاح ریشه ای و رادیکال او را جایگزین کند. من به شخصه در زندگی نسبت به هیچ کس کینه ندارم. اما به صورت رادیکال با هر منشا سلطه ای مبارزه می کنم.
اما حال چند مثال عینی و تجربه درونی. در آغاز انقلاب جنایتکارانی هم چون نصیری، هویدا و... بازداشت شدند. هیچ تردیدی در ظلم و ستم آنان به مردم نیست. همه گروه ها با اعدام آن ها موافق بودند از مجاهد و فدایی گرفته تا توده ای و حزب الله و... در آن زمان جمعی از نیروهای آگاه در میان سکولارها هم چون عبدالکریم لاهیجی و نخست وزیر دولت موقت شادروان بازرگان (من شرمنده ام که به دلیل تاریخ نگاری بد از زنان مخالف بی اطلاع هستم، اگر کسی می داند به من بگوید) با این اعدام ها مخالف بودند که متاسفانه کسی نشنید. همان گروه هایی که در آن روزها آن چنان در مرگ جنایت کاران شادمان بودند در ماه های بعدی چنان به جان هم افتادند و دور خشونتی را بستند که هنوز داغش در گوشه خانواده هر یک از ما چه در عنوان موافق و چه مخالف حضور دارد. چه تفاوتی می کند که فرزند پاسدار من در آن خشونت ها جان باخته باشد یا فلان خواهر، برادر، مادر یا پدرم در عنوان مجاهد و فدایی و... مساله آن است که معتقدین به مجازات اعدام خود وحشی ترین وجنایت بار ترین رخداد ها را می آفرینند.
صدام به اعدام محکوم شده است و ما شاد شده ایم!!! اما آیا می دانیم که در پشت این حکم چه فکری نهفته است؟ مجازات جنایت کار؟ نه!!! جمهوری خواهان در آستانه انتخاباتی بودند که شکست در آن محتوم می نمود. آنان باید افکار عمومی آمریکا را راضی می کردند که در جنگ موفق بوده اندو متاسفانه خرد جمعی آمریکا هم طرفدار اعدام است و این چنین راضی می شد. می گویند مجازات صدام پایان خشونت های عراق خواهد بود چرا که بدین ترتیب بعثی ها نا امید خواهند شد. من می پرسم که آیا نازیسم در آلمان در فردای اعدام سران آن در نورنبرگ از بین رفت. نه! هنوز هم خطر بازگشت نازیسم جدی است. اعدام صدام در شرایط فعلی اتفاقا عمق بحران و شکاف ها را نیز افزایش می دهد و دور خشونت بدتری را در عراق می آفریند.
اما درست می گویند صدام جان بسیاری از ایرانیان را گرفته است. اما من در این جا به صراحت می گویم که هیچ کینه ای از این لحاظ به صدام ندارم بلکه به دلیل جنایت کار بودن او لازم می دانم با تفکر صدامی در هر جا مبارزه شود. چرا ما ایرانیان در پس این همه سالیان باید این قدر نسبت به دیگران کینه داشته باشیم؟ من با سیاست های ایالات متحده مخالفم و بسیار جدی هم مخالفم اما هیچ کینه ای هم ندارم. آیا صدام در جنایت علیه ما تنها بوده است؟ آهای! اپوزیسیون خارج نشین ناسیونالیست ضد خشونت. آهای شمایی که در سخنرانی های مریم رجوی حاضر می شوید. آیا این کسی که خود از وی حمایت می کنید در جنایت علیه ما دست نداشته است؟ آیا خود دولت آمریکا، شوروی و... در جنگ از صدام حمایت نمی کرده اند؟ ما چراغ را گم کرده ایم.
من نه تنها با اعدام صدام مخالفم بلکه معتقدم دادگاه صدام نیز باید پس از خروج اشغال گران از عراق برگزار شود تا هیچ کس جز ملت عراق و البته شاکیان خارجی صدام چون ایرانیان نفعی در مجازات او نداشته باشد.
------------------------------------------------------------------------------------------------
امروز روز داغی از لحاظ سیاسی در جهان هست. انتخابات مجالس دو گانه در ایالات متحده در جریان است. طبعا بنا به دلایل بسیار من دوست دارم تا دموکرات ها و البته تیم های نزدیک به گروه الگور و کلینتون پیروز این انتخابات ها باشند. خوشبختانه تا کنون دموکرات ها در انتخابات کنگره کاملا پیروز شده اند. اما رقابت بسیار نزدیک در انتخابات سنا در ویرجینیا و مونتانا در جریان است. با کسب این دو کرسی دموکرات ها جریان تئوکراتیک و مذهبی نئوکان ها در آمریکا را شکست داده و می توانند اکثریت مطلق سنا را نیز کسب کنند. رقابت در ویرجینیا بسیار تنگاتنگ بوده و نامزد دموکرات ها تنها 6000 رای از رقیب خود جلوتر است.