آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
آگاهی – اراده و انگیزه = هیچ
می گوید: «تو ماهی چند کتاب مطالعه می کنی؟»
می گویم: «نمی دانم، ولی گاهی چند کتاب را بسته به سئوالی که تا دارم با هم می خوانم... در مجموع شاید 1 یا 2 کتاب.»
- «ها ها ها! همین است دیگر تنبلی. معلوم است وقتی نشریه ای را که 2 ماه پیش خریدی، هنوز در مترو و این ور آن ور دستت است. تو کتاب خوان نمی شوی».
لبخندی می زنم و می روم، اصلا چندان به معنی کلامش فکر نکردم. همواره از کودکی عادتی داشتم که بسته به نیاز و پرسش به مطالعه بپردازم و یا پاسخی برای سئوالم بیابم و یا این که با نقد نوشته های نویسنده به خواسته خود برسم و چه بسا سئوالات دیگری در همین حین مطرح شده است. دوست دارم با کتاب زندگی کنم از رفتارهای مد شده امروز که گویای مصرف گرایی از نوع کتاب خوانی اش است حالم به هم می خورد. شده که گاهی حتی یک سال با کتابی زندگی کرده ام. چندین و چند سررسید و صدها کاغذ یادداشت حاصل کارهای من است. گوشه مجلات، هر جا که سفید بوده جای حاشیه های من بوده اند. خواه نویسنده فلان فیلسوف قرن بوده یا کارگری ساده همه همواره نکته ای داشته اند که برای من جای پرسش و نقد ایجاد کند. ترسی نداشته ام از این که جامعه بگوید فلان نویسنده در فلان درجه است. این چنین همواره روحیه زایش و نوزایی را با خود حمل کرده ام. وقتی به 10 سال پیش نگاه می کنم تا به امروز، باورم نمی شود از این همه تغییر و رشد. اما به تو که نگاه می کنم ای دوست کتاب خوان من، نه! تو هیچ تغییری نکرده ای. هنوز هم زنان از نظر تو موجودات دون و بدون عقلی هستند که حتی توانایی آشپزیشان هم از مردان کم تر است!! تو خوب می دانی که داستایوفسکی چند کتاب دارد و یا سبک سورئالیسم چه فرقی با رئالیسم انتقادی دارد. اما وقتی که کودکی از فقر در جلویت کفش واکس می زند، تو هیچ احساس بدی نداری. تو تمام نویسندگان برنده جایزه نوبل را می شناسی، اما وقتی که می شنوی در دارفور انسان ها کشته می شوند، می گویی که حقشان است، آفریقایی های عقب مانده. تو می دانی که پیشگامان دموکراسی چه کسانی هستند و از هریک چندین اثر را خوانده ای، اما به وقت تصمیم گیری همواره این تصمیم توست که باید اجرا شود و نه رای جمع و... این روزها بار دیگر پرسش ها به من هجوم آورده اند. این روزها مردم عراق به جان هم افتاده اند. این روزها درد وجودم را گرفته و باز در همین روزهاست که اشک همواره در تنهاییم جاری است. دردهای جان مرا کتاب ها التیام نمی دهند. همتی باید برای رفع نابرابری در تمام سطوح، برای گسترش آزادی برای همگان و همین طور دستانی باید که نه از روی دشمنی که صلح یکدیگر را بفشارند. آگاهی به تنهایی کافی نیست، پر پروازی لازم است و انگیزه ای و بالاتر اراده ای.