آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
در زندان فیلترینگ
خیلی وقت است نشده این جا بنویسم. وقتی سال گذشته به این وبلاگ نقل مکان نمودم فکر نمی کردم ظرف مدت کم تر از یک سال این وبلاگ فیلتر شود به خصوص این که نوشته های آن نسبت به نوشته های بسیاری از وبلاگ نویسان آرام تر بوده است.
با تمام فکری که کردم فقط یک نتیجه داشت که این فیلتر شدن نتیجه نوشته های ویلاگی من نیست بلکه به دلیل فعالیت های علنی خارح از محیط مجازی من است. چگونه شد تا کمی از سیاست به سمت دفاع از حقوق رفتیم فیلتر شدیم؟
این نشان می دهد در کشور ما دفاع از حقوق انسلنی هزینه ای گزاف از مبارزه سیاسی دارد و البته هم ریشه دار تر و هم عمیق تر است.
به هر حال من فیلتر شدم، و این برای یک نویسنده مجازی به حکم زندان است. مسلما نه آینه ای زده خواهد شد و نه.... هنگامی که سال ها پیش در اتاقی تاریک و چهارگوش تنها بودم. روزی سئوالی شد که نمی خواهی بیرون بروی؟ گفتم به پای خود نیامده ام که با پای خویش بروم ولی صبر کردن و بردباری را خوب می دانم. امروز هم در این فیلترینگ و در این زندان آن قدر می مانم و می نویسم تا روزی که دیگر هیچ سانسور و زندان مجازی و غیر مجازی در سرزمین من نباشد و آن روز بسیار هم نزدیک است. افتخار می کنم که نقشی بسیار کوچک به عنوان یک زندانی مقاوم در این فضا داشته باشم.