آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
بازداشت آزادی
دکتر محمدی گرگانی استاد حقوق بشر دانشگاه علامه به زندان می رود. آقای ایرانی به قدر کافی از سجایای دکتر نوشته اند. اما برای من که در این دورها هستم و از دوستان دور، غمی شاید دو چندان باشد. فقط در یک کلمه می گویم او واقعا شاگرد مکتب پدر بود. یادم می آید، رمضان سال گذشته بود و همه در منزل مهندس میثمی جمع می شدیم. دکتر تفسیر قرآن می کرد. همین بس که آدمی مثل من که نه اعتقادی به دین داشت و نه روزه بود، در آن جمع حاضر بودم و کسی هم یک بار حتی از من نپرسید که اصلا تو دین داری یا نه و... برای من الگویی شد که همیشه به این امید داشته باشم که می شود در کشور من روزی الگوی رواداری حاکم شود.
یادم می آید آن روزها یک افراطی مسلمان در پاسخ به سخنان پاپ، یک راهبه را در کشوری که یادم نمی آید کشته بود. دکتر به قدری از این مساله ناراحت بود، که آدم معنی دقیق آن حرف علی را نقل می کنند درک می کرد. او با استناد به قرآن گفت، سخنان پاپ، کاریکاتورهای دانمارکی، یک نقد هست و باید با آرامش جواب داد. تو گویی همین منش دکتر جواب آن انتقادات بود. منشی که از پدر طالقانی آموخته بود.
باز یادم می آید، در یکی از همین جلسات، من شوخی کردم و بحث مهندسی و حقوق پیش آمد و خلاصه مزاحی شد و ما شکست خوردیم. چقدر این روزها دلم هوای دفتر چشم انداز را کرده است. یاد میثمی، یاد دکتر، ندیده ام در میان هیچ مذهبی و سکولاری که به مانند این دوتن مصداق بارز آزادی باشند.
دکتر تو این اخلاق را نداری که به کسی حمله کنی و بسیار فروتنی اما من دارم متاسفانه و خوشبختانه، دکتر گرگانی سال ها زندان شاهنشاهی را تجربه کرد و بیشترین شکنجه های رژیم را و اکنون هم به آرامی به زندان می رود و مقاومت می کند. از زندان ه که بیرون آمد همان کار قبلی خود را می کند. هنوز هم با این که زانوی پایش درد می کند تا همه بالا ننشسته باشند، بالا نمی نشیند.
خلاصه آن که دکتر محمدی گرگانی که امروز به زندان می رود، تو گویی که پدر طالقانی را به زندان می برند از نظر من و من از درون فرو می ریزم.