آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
حمله به بمبئی
حمله به بمبئی توسط چند مهاجم مسلح، جهان سیاست را تکان داد. جوانانی که با کشتی به سواحل بمبئی نزدیک شده، سپس سوار بر قایق های تندرو به شهر می رسند و دو هتل و مرکز یهودیان شهر را برای چند روز اشغال می کنند. در این فاجعه خونین 200 انسان کشته شدند که تنها 16 نفر از آن ها توریست های خارجی بودند. حادثه شبیه به فیلم های هالیوودی بود بیشتر تا یک عملیت خارق العاده. چنین به نظر می رسد، این گروه از غفلت دستگاه های امنیتی هند استفاده کرده و با گروگان گیری چند صد نفر به کار خود ادامه دادند. عده ای، حمله به بمبئی را با 11 سپتامبر مقایسه می کردند. به هر روی حادثه به پایان رسید و یک گروه اسلام گرا مسئولیت عملیات را پذیرفت.
تحلیل ها درباره این حادثه بسیار است و نمی توان یک نظر قطعی داد. عده ای سعی می کنند پای القاعده را به وسط بکشند، اما سئوال این هست، القاعده در هند دنبال چه بوده است. هند نه در جنگ افغانستان حضور داشته و از مخالفین حمله به عراق هم بود، نیرویی برای مبارزه با القاعده به جایی ارسال نکرده و پایگاهی در اختیار نیروهای ایالات متحده نگذاشته بود. عده ای پای درگیری بین مسلمانان و هندوها در هند را به وسط می کشند. این تحلیل نیز پخته نیست، چرا که هدف عملیات نشان می دهد، آن ها قصد ایجاد وحشت در بین توریست های خارجی را داشته اند. به استثنای مرکز یهودیان، هیچ محل مذهبی دیگری هدف حملات نبوده است. البته اطلاعات ما بسیار ناقص هست از این حادثه و می تواند هریک از این فرض ها هم درست باشد، اما در نگاه اول چنین نمی نماید.
روز گذشته، تنها مهاجم دستگیر شده این حادثه، امیر کاسیب، اعتراف کرد که تنها هدف مهاجمین، مبارزه با یهودیان به تلافی کشتار فلسطینیان بوده است. اما سئوال این است که آن 200 نفر که 194 نفرشان هندی بودند، چه ربطی به یهودیان داشتند. جدای از این که مسلما کشتار یهودیان مستقر در مرکز فرهنگی نیز عملی شرم آور بود، اما به نظر می رسد تروریست ها با چنین اعترافاتی قصد تحریک احساسات مذهبی در جهان عرب را دارند تا عملیات نفرت انگیز خود را توجیه کنند. تروریست هایی که با دقتی چنین، عملیاتی را طراحی می کنند که چند روز جهان را تکان داد، نمی توانند یک دارودسته تبه کار عادی باشند.
همزمانی این عملیات با نتایج مطالعات موسسه ملی اطلاعات ایالات متحده مبنی بر افزایش قدرت چین و هند در 20 سال آینده و نزول قدرت آمریکا نیز بسیار جالب بود. هند کشوری است که پس از استقلال از انگلستان، سیاست موازنه منفی را در پیش گرفت و در ظرف 50 سال گذشته با دست یابی به بزرگ ترین دموکراسی جهان، دستاوردهای گران بهایی در علم و دانش بشری داشته است. هند توانسته الگویی قابل اتکا از دموکراسی به شرق نشان دهد. هیچ انستیتوی تحقیقاتی دنیا نیست که این روزها در هندوستان دفتری نداشته باشد. این کشور مشکل فرار مغزها را با گسترش مراکز تحقیقاتی و تشویق متخصصان هندی به بازگشت و همین طور کسب دانش از متخصصین هندی دانشگاه های بزرگ دنیا، حل کرده است. هند، با اتکا به دانش متخصصین خود، گسترش آزادی های مدنی و سیاسی، در پیش گرفتن سیاست های اقتصادی معقول و جذب اعتبارهای جهانی، به قدرتی بزرگ در عرصه علمی و فرهنگی و همین طور قدرت نظامی دفاعی دست یافته است. در این بین، تروریست ها به چنین کشوری حمله می کنند و هدیه ناخواسته در دست تندروهای آن سوی اقیانوس آرام می گذارند. اگر که نئوکان ها، 11 سپتامبر را به مثابه هدیه ای ناخواسته قبول کردند و سیاست های جنگی خود را به پیش بردند، حمله به بمبئی، آغاز ناخوشایندی بر بحران هایی بود که پیش پای اوباما در 4 سال آینده خواهد بود. راست های افراطی در دو سوی جهان، خیلی زود کارشان را شروع کردند. هنوز باید نشست و دید که در سر این دیوانگان چه می گذرد.
حمله به بمبئی هر چه که بود؛ پیش از هر چیزی حمله ای به هند، به دموکراسی این کشور، به رواداری مذهبی آن و به قدرت علمی و فرهنگی هندوستان بود. حمله ای که باید امیدوار بود دولت هند را ناخواسته به ائتلاف به اصطلاح مبارزه با ترور اما در واقع گسترنده جنگ نکشاند.