آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
تصمیمات اوباما
در هفته های گذشته، اوباما رئیس جمهور جدید ایالات متحده دو تصمیم مهم سیاسی درباره خاورمیانه اتخاذ کرد که می تواند سرنوشت دولت او در چهار سال آینده را تعیین کند. نخستین تصمیم اعزام نیروهای بیشتر نظامی به افغانستان برای مقابله با طالبان و القاعده و بالاخره دومین تصمیم، خروج بخش عمده نظامی های ایالات متحده از عراق تا اواسط سال 2010. در حقیقت، هردوی این تصمیم ها توسط او بارها در دوران تبلیغات ریاست جمهوری اعلام شده بود. به هر روی، تصمیم دوم اوباما از پشتیبانی وسیع جهانی در داخل و خارج آمریکا محسوب می شود و بسیاری از عراقی ها نیز این تصمیم را ستایش کرده اند. در عین حال، با توجه به گسترش نسبی امنیت در عراق، ایالات متحده احساس می کند با پیروزی نسبی پس از شش سال جنگ، عراق را ترک می کند. اگر چه مشخص نیست با خروج نیروهای آمریکایی از عراق، وضعیت امنیت این کشور به چه صورت درآید، اما می توان حدس زد که این فرصت را به عراقی ها می دهد تا مستقلانه تر درباره کشورشان تصمیم گیری کنند و گروه های وابسته به کشورها خارجی را از قدرت خارج کنند.
با وجود درستی تصمیم اوباما برای خروج از عراق، اعزام نیروهای نظامی بیشتر به افغانستان، می تواند نتایج فاجعه باری داشته باشد که ایالات متحده را با مشکلاتی بزرگ تر از بحران اقتصادی فعلی مواجه خواهد کرد. تصمیم ایالات متحده درباره افغانستان نشان می دهد که آن ها در طول نه سال گذشته، هم چنان از شناخت منطقه خاورمیانه و خصوصا افغانستان بازمانده اند. همین عدم شناخت بود که ایالات متحده در روزهای اول حمله به افغانستان دچار مشکل اساسی شد و در صورتی ایران وارد جنگ نمی شد، چه بسا جنگ افغانستان با تلفات بزرگی که برای نیروهای ائتلاف به ارمغان می آورد، مردم ایالات متحده را به مقابله می کشاند و منطقه درگیر جنگ فرسایشی طولانی مدت فعلی نمی شد. خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران در برنامه مستند بی بی سی، «ایران و غرب» بیان می کند که ایران در آن زمان احساس کرد در افغانستان با ایالات متحده منافع مشترکی دارد و در نتیجه برای سرنگونی طالبان در پشت پرده وارد جنگ شد. مذاکره کننده آمریکایی در امور افغانستان در آن زمان نیز تاکید می کند، ایالات متحده پس از یک ماه با بمباران هوایی یک کشور قبلا ویران شده، به هدفی دست پیدا نکرد. یک روز مقامات ایرانی با آن ها تماس می گیرند و خواهان همکاری با نیروهای ائتلاف می شوند. یک مقام امنیتی ایران وارد اتاق شده و نقشه ای را جلوی آمریکایی ها باز می کند و به آن ها می گوید این ها اهدافی هستند که شما باید بزنید.
به هر روی، آقای اوباما می داند که دارد نیروهایش را به سرزمینی ارسال می کند که نیروهای مسلح آن سابقه 30 سال جنگ های نامنظم داشته اند. او می داند که تنها سه سال پس از اشغال افغانستان بود که نیروهای طالبان مجددا بخش های از کشور را اشغال کردند و قوانین سرسخت اسلامی را در آن بخش ها برقرار کردند. حقیقت این است که افغان ها همواره برای استقلال خود اهمیت زیادی قائل بوده اند و این تنها به نیروهای مخالف ایالات متحده محدود نمی شود. ایران کشوری که برای قرن ها، افغانستان را بخشی از خاک خود می دانست، هیچ گاه تسلط کاملی بر آن منطقه نداشت و افغان ها منطقه خود را به صورت خودگردان اداره می کردند. سران نظامی سابق ارتش شوروی نیز با بیانه ای به ایالات متحده هشدار دادند که این افزایش نیروها، سرنوشتی مشابه آن چه شوروی در افغانستان با آن مواجه شد را برای آمریکا به ارمغان خواهد آورد.
در حقیقت تصمیم اوباما برای اعزام نیروهای بیشتر به افغانستان از یک طرف و موافقت او برای ابقای قانون عدم شمول زندانی ها متهم به تروریسم در چارچوب حقوق زندانیان، اگر چه شاید برای ساکت کردن جناح های افراطی در ایالات متحده گرفته شده باشد، اما می تواند سرنوشت دردناکی برای اوباما داشته باشد. سرنوشتی که او را در کنار بوش قرار خواهد داد و بر تصمیمات درستی چون خروج از عراق و تلاش برای صلح خاورمیانه سایه سنگینی خواهد انداخت.