آوای رهایی
پراکنده های سینا مالکی
ساختارشکنی در ذهنیت های کهنه
همواره معتقد بوده ام که روابط دوست پسر و دوست دختری یا ازدواج به سبک وطنی ما نوعی رابطه است که مردسالاری وحشیانه ای در خود نهفته دارد. مثلا این که دوست دختر من باید این شکلی بپوشد، در فلان پارتی آن شکلی برقصد، به مرد دیگری نگاه نکند یا ... این ها کلیشه های مردسالارانه واضحی است که در روابط زن و مرد در بین ما دیده می شود. بگذریم از دید و ذهنیت مردسالار پنهان که حاصل دوران 5000 ساله ای است و مبارزه با آن اتفاقا از مبارزه با ذهنیت های ما (فمینیست و غیر فمینیست) نیز آغاز می شود.
یکی از راه های مبارزه با این تفکر در فمینیسم به خصوص هستی شناسی فمینستی آن است که به بازتعریفی از روابط زن و مرد رسیده که در آن مرزهای دوستی به گونه ای تعریف شوند که در نهایت نشانی از رابطه سلطه و تسلط در آن نباشد. در چنین رابطه ای است که حتی عشق معنا می گیرد. عشقی که در آن شناخت به آن حد رسیده و اطمینان و اعتماد بالا رفته که کاستی ها و عیب ها به راحتی بیان شده و انتقادات به سرعت پذیرفته می شوند.
در کنار این مساله، پرسش دیگر این است که آیا تا کنون فکر کرده ایم که می توان خارج از روابط مرسوم و چارچوبی تعریف شده زیست؟ عبور از این راه های بی نقشه در امر روابط شخصی و خصوصی همان قدر زیبا است که تفکر در باب شیوه های دیگرروابط اجتماعی و سیاسی.
فرناز در این نوشته از رابطه های بی نام می گوید. از رابطه هایی که به صورت برابر و مطابق خواست طرفین شکل می گیرد. این کلیت رابطه است و البته که می تواند در جز با یکدیگر فرق داشته باشد. اما هر چه هست این گونه رابطه های بی نام تلاشی است در جهت شکستن ذهنیت های مردسالار در حوزه شخصی انسان ها. رابطه هایی که بر اساس نوشته های چارچوبی کتاب های روان شناسی، آیین دوست یابی یا مذهبی شکل نگرفته بلکه از خود وجودی انسان و خواست های او سرچشمه می گیرد. در نهایت این که من معتقدم اصلاح روابط در حوزه خصوصی و بازتعریف و نقد مدام شیوه زندگی، از راه خرد و اندیشه و مبتنی بر تجربه میسر است. شناخت هستی که تمام وجود ماست و در ما جریان دارد و بالاتر از آن شناخت خود فردی با آزمون و تجربه این چنین روابط غیر چارچوبی قابل دستیابی می باشد و نه با نشستن و خواند کتاب های فلان و بهمان در پشت درهای بسته یا به انتظار وحی و الهام نشستن در متون مقدس.
------------------------------------------------------------------------------------------------
چندی پیش در پستی درباره طرح رفراندم درباره آزادسازی سقط جنین در پرتغال نوشتم. دولت لهستان چندی است که این آزادی را از زنان گرفته است و جنبش زنان در لهستان به این امر اعتراض نموده. خوب این هم آخر و عاقبت حقوقی است که بدون آگاهی اجتماعی یک شبه اعطا و یک شبه هم لغو می شود.